داستان کوتاهی به نام کله کدو

عيدى خپل به من مى گويد: «كله كدو». آبجى منيژه مى گويد: «هم كله كدو هستى و هم گوش دراز». مى گويد: «تو خرى. يه خر گامبوى بوگندو.» مادرم مى گويد من خوشگل ترين بچه ى عالم هستم و تنها كله ام كمى بزرگ است. مادرم راست نمى گويد. مى خواهد من ناراحت نشوم. خودم مى دانم كه هم كله ام بزرگ است و هم گوش هام. تازه، زبانم هم مى گيرد. وقتى مى خواهم يك كلمه به منيژه بگويم آن قدر طول مى كشد كه خودم هم خسته مى شوم، چه برسد به منيژ. من پدر ندارم. پدرم سه تابستان پيش مرد.

ظهر يكى از اين مگس هاى گنده ى سبز رنگ را كشتم. هى مى نشست روى دماغم، روى سرم، روى چشم هام. كشتمش و بعد سنجاق سر موهاى آبجى منيژه را كردم توى شكمش. منيژه گفت: «قاتل! آدم كش!» داشت موهاش را شانه مى زد كه اين را گفت. موهاى منيژ تا پشت زانوهاش بلندند. بلند و صاف و نرم و طلايى. يعنى نه خيلى طلايى، كمى طلايى. وقتى مى خواهد موهاش را شانه بزند مى نشيند و آن ها را مى اندازد روى دامنش و بعد شانه شان مى زند؛ انگار دارد گربه ى عيدى خپل را روى زانوهاش ناز مى كند. منيژه هيچ وقت نمى گذارد من موهاش را شانه بزنم. مى گويد دست هاى من كثيف است. مى گويد بروم موهاى خودم را شانه كنم، اما من مو ندارم. يعنى موهام هميشه كوتاه است. خيلى كوتاه. باز گفت: «چرا كشتى ش؟ آدم كش!» مى خواستم بگويم: «آخه هى مى رفت تو چش و چالم. تازه، مگس كه آدم نيست.» اما نگفتم. هزار سال طول مى كشيد تا اين چيزها را بگويم.

شب ها من پيش آبجى منيژه مى خوابم. روى بام. منيژه هفتاد و پنج تا ستاره دارد. من چهل و دوتا. تا يك ستاره ى جديد پيدا مى كنيم آبجى زود آن را برمى دارد براى خودش. منيژه همه ى ستاره هاى گنده و پرنور را برداشته است براى خودش. شب ها وقتى مى خواهيم بخوابيم من توى تاريكى يواشكى موهاش را مى گذارم توى دهانم. منيژه دوست ندارد با موهاش بازى كنم. اگر بفهمد موهاش را گذاشته ام توى دهانم مى زند توى كله ام و تا سه روز با من حرف نمى زند. تازه، بعد از سه روز مى گويد تا دوتا از ستاره هايم را به او ندهم آشتى نمى كند. براى همين است كه روز به روز ستاره هاى من كم تر مى شوند و ستاره هاى منيژ زيادتر. دست خودم نيست، من موهاى منيژ را بيش تر از هر چيزى توى اين دنيا دوست دارم. يعنى اول موهاى منيژ را دوست دارم، بعد مادرم را، بعد . . . نه، اول مادرم را دوست دارم، بعد موهاى منيژ، بعد خود منيژ بعد ستاره ها. بعضى وقت ها چند تا گل ياس از توى باغچه مى چيند و مى گذارد لاى موهاش. يك بار گفتمش: «منيژ، كاش من ياس بودم. خوش به حال ياس ها.»

ديروز عصر منيژه با دفتر مشق اش محكم زد توى سر عيدى خپل. عيدى به من گفته بود منگل و منيژ هم محكم زد توى سرش و گفت منگل خودش است و آن گربه ى زشت دم بريده اش. گربه ى عيدى از روز اول دم نداشت. يعنى دمش خيلى كوتاه بود. هيچ كس نمى داند كى دمش را بريده اما عيدى مى گويد كار غلام سگى است. من كه چيزى نمى دانم. يعنى من هيچ چيز نمى دانم. من فقط بلدم نان يا يخ بخرم. يعنى پول ها را مى دهم به عباس آقا و او هم نان ها را مى گذارد توى دستم اما من براى اين كه دست هام نسوزند آن ها را مى گذارم روى سرم. تا برسم خانه كله ام آتش مى گيرد. بس كه نان ها داغ اند. يخ را هم وقتى مى خرم مى گذارم توى سرم اما تا برسم خانه نصفش آب شده و پيراهنم خيس خيس مى شود. به جز اين ها من هيچ كارى بلد نيستم. حتى بلد نيستم ستاره هايم را بشمارم. ستاره هايم را هميشه منيژ مى شمرد. من حتى نمى دانم منگل يعنى چه. اما لابد حرف خوبى نيست. عيدى مى گويد چون گوش هام و كله ام بزرگ است چيزى نمى دانم. به همين خاطر است كه بعضى وقت ها مى روم جلو آينه مى ايستم و زل مى زنم به كله ام، به گوش هام، به موهام. گاهى چشم هام را مى بندم و دست هام را از دو طرف به كله ام فشار مى دهم و فشار مى دهم و فشار مى دهم تا از درد نزديك است جيغ بزنم اما نمى زنم. هزار بار اين كار را كرده ام تا كله ام كوچك تر شود. نمى شود.

توى آفتاب حياط دراز كشيده ام و زل زده ام به چراغ هاى رنگى بالاى سرم. آبى، سرخ، سبز، زرد. جيب هاى شلوارم را پر از سنگ كرده ام. مادرم توى آشپزخانه دارد ظرف مى شويد. منيژ توى مهتابى جلو آينه نشسته و دارد ابروهاش را كوتاه مى كند. براى آن پدرسگ. زير لب آوازى مى خواند كه من آن را خوب نمى شنوم. بس كه گنجشك ها سر و صدا مى كنند. از اين جا كه من نگاه مى كنم موهاى منيژ توى نورى كه از آينه ى توى دستش مى تابد به آن ها برق مى زند. چند گربه توى آفتاب باغچه كنار من خوابيده اند. هزارتا گنجشك هم لا به لاى شاخه هاى درخت كنار جيك جيك مى كنند اما من هرچه نگاه مى كنم حتى يكى از آن ها را هم نمى توانم ببينم. هميشه فكرمى كنم چه طور گربه ها مى توانند توى اين سروصدا بخوابند؟ دست مى كنم توى جيبم و يكى از سنگ ها را بيرون مى آورم. از سروصداى گنجشك ها دارم ديوانه مى شوم. نور خورشيد صاف افتاده است توى چشم هام و به همين خاطر وقتى سنگ را پرت مى كنم به سمت يكى از چراغ ها و حباب سرخ آن خرد مى شود نمى توانم شكستنش را ببينم. يكى از گربه ها با صداى شكستن چراغ از خواب مى پرد و مى رود لاى بوته هاى ياس. گنجشك ها هم فقط براى لحظه اى ساكت مى شوند اما باز شروع مى كنند به جيغ كشيدن. چند سنگ ديگر هم از جيبم بيرون مى آورم و اين بار آن ها را پرت مى كنم سمت حباب هاى زرد، سبز، آبى، نارنجى. منيژ جيغ مى زند: «ديوونه شدى، خره؟؟»

مادرم مى گويد وقتى فردا شب براى بردن عروس آمدند من بروم توى زير زمين. مى گويد شگون ندارد با آن كله ى گنده ام راه بيفتم دنبال عروس. مادرم راست مى گويد. خودم از نرگس خانم شنيدم كه به مادرم مى گفت من نبايد شب عروسى توى دست و پايشان باشم. روى بام خوابيده ايم و آسمان آن قدر سياه است كه انگار ستاره ها ده برابر شده اند. اين آخرين شبى است كه منيژ خانه ى ما مى خوابد. منيژ مى گويد قول مى دهد شب هاى جمعه من را ببرد امامزاده داود زيارت. باد خنكى از سمت رودخانه مى آيد و موهاى منيژ را مى ريزد توى صورتم. منيژ چيزهاى ديگرى هم مى گويد اما من به حرف هاش گوش نمى دهم. نمى خواهم گوش بدهم. صورتم را برمى گردانم و از لا به لاى موهاش به چراغ هاى رنگى توى حياط نگاه مى كنم. بعضى چراغ ها خاموش اند. يعنى حباب شان شكسته است. چراغ ها انگار آدم هايى كه دارشان بزنند، از سيم برق آويزان اند. منيژ مى گويد اگر پسر خوبى باشم فردا شب همه ى ستاره هاش را مى دهد به من. اين را كه مى گويد نگاهم مى كند و مى خندد. من چند تار مويش را مى گذارم توى دهانم و از لاى موهاش زل مى زنم به ستاره ها. ستاره ها انگار نورشان كم مى شود و بعد زياد مى شود و باز كم مى شود. توى تاريكى منيژ دست مى كشد روى كله ام، روى گوش هام، روى چشم هام و من بى خودى، مثل آن وقت ها كه منيژه با من قهر مى كرد، بغض مى كنم تا چشم هام خيس مى شوند، تا ستاره ها انگار غرق مى شوند توى آب.

سه شب بعد كه منيژ مى آيد خانه مان همين كه در را باز مى كنم و چشمم به موهاش مى افتد، پاهام بى خودى مثل بال هاى مگس شروع مى كنند به لرزيدن. گوش هام داغ مى شوند و سرم گيج مى رود. مى خواهم بگويم «موهات چى شدند، منيژ؟» اما زبانم نمى چرخد. توى دل فحش مى دهم به زبانم و كله ام و گوش هام. منيژه كله ام را مى بوسد و گوش هام را ناز مى كند و مى رود سراغ مادرم. حتماً كار آن داماد پدرنامرد است. برمى گردم توى حياط و مى نشينم لب حوض. صداى حرف ها و خنده ى منيژ و مادرم را از توى اتاق مى شنوم اما نمى خواهم گوش بدهم. زل مى زنم به عكس خودم كه توى حوض افتاده و بعد دست هام را مى گذارم روى كله ام و فشار مى دهم. فشار مى دهم و فشار مى دهم و فشار مى دهم تا كله ام از درد مى خواهد بتركد. بعد يكهو چشمم مى افتد به چند نقطه ى پرنور توى حوض. به چند ستاره كه انگار رفته اند ته حوض شنا كنند اما بعد غرق شده اند و مرده اند و ديگر نمى توانند از جاشان تكان بخورند.

نويسنده : مصطفی مستور

آیا می دانستی که .... سری اول

آيا ميدانستي که زرافه تار صوتي ندارد و لال است و نميتواند هيچ صدايي از خود در آورد.

آيا ميدانستي که موشهاي صحرايي چنان سريع تكثير پيدا ميكنند ،كه در عرض هجده ماه دو موش صحرايي قادرند يك ميليون فرزند داشته باشند.

آيا ميدانستي که جنين بعد از هفته هفدهم خواب هم ميتواند ببيند.

آيا ميدانستي که روباهها همه چيز را خاكستري ميبينند.

آيا ميدانستي که اسبها در مقابل گاز اشك آور مصون اند.

آيا ميدانستي که 1300 كره زمين در سياره مشتري جاي مي گيرد.

آيا ميدانستي که 85% گياهان در اقيانوسها رشد ميكنند.

آيا ميدانستي که سريعترين پرنده شاهين است و ميتواند با سرعت 200 كيلومتر در ساعت پرواز کند.

آيا ميدانستي که قدرت بينايي جغد 82 برابر قدرت ديد انسان است.

آيا ميدانستي که در شيلي منطقه ي صحرايي وجود دارد كه هزاران سال است در آن باران نباريده است.

آيا ميدانستي که وزن اسكلت انسان بالغ سيزده تا پانزده كيلوگرم است.

آيا ميدانستي که خرس قطبي هنگامي كه روي دو پا مي‌ايستد حدود سه متر است.

آيا ميدانستي زرافه ميتواند با زبانش گوشهايش را تميز کند.

آيا ميدانستي خرگوش و طوطي تنها حيواناتي هستند كه مي‌توانند بدون برگشتن اشياء پشت سر خود را ببينند.

آيا ميدانستي که اگر همه يخهاي قطب جنوب آب شود بر سطح آب اقيانوسها هفتاد متر اضافه مي شود و در اين صورت يک چهارم خشکيهاي کره زمين زير آب ميرود.

آيا ميدانستي که كبد يا جگر تنها عضو داخلي بدن است كه اگر با عمل جراحي قسمتي از آن برداشته شود دوباره رشد ميكند.

آيا ميدانستي که ميزان انرژي كه خورشيد در يك ثانيه توليد ميكند ، براي توليد برق مورد نياز تمام كشورهاي جهان به مدت يك ميليون سال كافي است.

آيا ميدانستي هر عنكبوت تار ويژه خود را دارد و هيچگاه تارهاي آنها به هم شبيه نيستند.

آيا ميدانستي که اگر در يك سال هيچ يك از نسلهاي يك جفت مگس نر و ماده از بين نروند ، حجم مگسهاي متولد شده با حجم كره زمين برابر ميشود.

آيا ميدانستي که سريع ترين عضله بدن انسان زبان است.

آيا ميدانستي که شبكه چشم 135 ميليون سلول احساس دارد كه مسووليت گرفتن تصاوير و تشخيص رنگها را بر عهده دارد.

آيا ميدانستي که بدن انسان پنجاه هزار كيلومتر رشته عصبي دارد.

آيا ميدانستي که در برج ايفل دو ميليون و نيم پيچ به كار رفته است.

آيا ميدانستي طول رگهاو مويرگ هاي بدن انسان پانصد و شصت هزار كيلومتر است.

آيا ميدانستي که هشت پا با وجود داشتن بدني بزرگ ميتواند از سوراخي به قطر پنج سانتيمترعبور كند.

آيا ميدانستي که تنها موجودي كه ميتواند به پشت بخوابد انسان است.

آيا ميدانستي چشم سالم انسان ميتواند ده ميليون رنگ را مختلف را ببيند و آنها را از يکديگر تميز دهد.

آيا ميدانستي که فيل بالغ در روز بطور متوسط دويست و بيست كيلوگرم غذا و دويست ليتر آب مصرف ميكند.

آيا ميدانستي که اگر زني به كوررنگي مبتلا باشد، فرزندان پسر اوكوررنگ ميشوند.

آيا ميدانستي كوههاي آلپ در سال حدود يك سانتيمتر بلند ميشوند.

آيا ميدانستي وزن كوه يخي متوسط الحجم بيست ميليون تن است.

آيا ميدانستي حس بويايي انسان قادر به دريافت وتشخيص ده هزار بوي متفاوت است.

آيا ميدانستي يك قطره آب داراي يك‌ صد ميليارد اتم است.

آيا ميدانستي که تعداد افرادي كه سالانه از نيش زنبور ميميرند بيشتر از كساني است كه سالانه از نيش مار ميميرند.

آيا ميدانستي که خورشيد روزانه معادل صد و بيست و شش هزار ميليارد اسب بخارانرژي به زمين مي‌فرستد.

آيا ميدانستي که گرده گل هرگز فاسد نمي شود و از محدود مواد طبيعي است که تا زمان نا محدودي باقي مي ماند.

آيا ميدانستي که حس بويايي خرس تقريبا صد برابر قوي تر از انسان است.

آيا ميدانستي که تا قرن پنجم ميلادي متوسط عمر مردم اروپا از سي سال فراتر نمي‌رفت.

آيا ميدانستي مغز فيزيكدان نابغه، آلبرت اينشتين پانزده درصد از حجم مغز انسان عادي بزرگتر بود.

آيا ميدانستي که هنگام صحبت براي بيا ن هر كلمه هفتاد و دو ماهيچه به كار گرفته مي‌شود.

آيا ميدانستي که اگر تكثير باكتري تا بيست و چهار ساعت ادامه يابد ، توده دو تني از يك باكتري بوجود مي آيد.

آيا ميدانستي يك ميليون سياره به اندازه زمين در خورشيد جاي مي گيرد.

آيا ميدانستي که خرسها موجوداتي چپ دست هستند.

آيا ميدانستي که هر يك ليتر بنزين معادل بيســــــــت و سه و نيم تــــــــن گياهان مدفون شده در قرنها پيش است.

آيا ميدانستي که آلباتوس که يک نوع مرغ دريايي ست بلندترين بالها را دارد فاصله دو نوک بالهاي او تا دو متر ميرسد و درضمن آنها مي توانند در حال پرواز بخوابند.

آيا ميدانستي کوه قره قوروم در هند بعد از کوه هيماليا با تفاضل دويست و سه و هفت متر بلندترين کوه دنيا ميباشد.

آيا ميدانستي هر ساله حدود پانصد شهاب‌سنگ نسبتا" بزرگ به زمين برخورد مي‌كند.

آيا ميدانستي 17 هزار نوع زنبور در جهان شناسايي شده است.

آيا ميدانستي که بلندي شترمرغ به دو متر و نيم و وزنش به 90 کيلو ميرسد.

آيا ميدانستي که لاک پشت در بين جانوران جهان، طولاني ترين عمر را دارد و ممکن است تا 150سال عمر کند.

آيا ميدانستي که باز مهاجر، يا عقاب اردکي، تيز پروازترين پرنده است آنها مي تواند دقيقه اي چهار تا هشت کيلومتر پرواز کند.

آيا ميدانستي که مرغ زرين بال کوچکترين پرنده است وزن نوع سرخ گلوي بالغ آن کمتر از وزن يک دو ريالي است.

آيا ميدانستي که پروانه هرکول استرالياي که فاصله دو نوک بالهاي آن در حالت گسترده سي و پنج سانتي متراست، بزرگترين پروانه جهان است.

آيا ميدانستي نيروي نگهدارنده در پاهاي عنكبوت که تعداد آنها هشت عدد مي باشد، حتي بر روي يك سطح صاف و صيقلي به اندازه اي است كه قادر است وزني معادل صد و شصت برابر وزن خود را تحمل كند.

آيا ميدانستي کنه که حشره اي ريز است، ميتواند يک سال تمام بدون غذا زنده بماند.

آيا مي دانستيد بيشترين سرعتي كه يك جسم مي تواند در اثر سقوط آزاد داشته باشد حدود ۱۲۰ مايل در ساعت است و ديگر از اين سرعت تجاوز نمي كند، دليل اين امر اصطکاک هوا ميباشد.

آيا ميدانستي که حداكثر سرعت لاك پشت هاي غول پيكر چهار و نيم متر در دقيقه است كه خرگوش اين فاصله را در كمتر از نيم ثانيه مي پيمايد.

آيا ميدانستيد که مساحت سطح کره زمين ۵۱۵ ميليون کيلومتر مربع است دبا مقايسه با مساحت وسعت ايران ميتوان نتيجه گرفت که ايران ۳۲/۰ ٪ از سطح زمين را تشکيل ميدهد.

آيا ميدانستي گوش و بيني در تمام طول عمر انسان در حال رشد ميباشد و بزرگتر ميشود.

آيا ميدانستي بيش از صد ميليــــــــارد کهکشان تا به اکنون در جهان شناسايي شده اند.

آيا ميدانستي که اسب ماده سي دندان و اسب نر سي و شش دندان دارد.

آيا ميدانستي که آب دريا بهترين ماسک زيباي پوست است، البته بخاطر منيزيم و املاح معدني موجود در آب دريا ميباشد.

آيا ميدانستي که سياره اورانوس پانزده قمر « ماه » دارد.

آيا ميدانستي که زمين از حيث بزرگي پنجمين و از حيث فاصله با خورشيد ، سومين سياره منظومه شمسي است.

آيا ميدانستي که زهر مار کبري بيشتر بر روي مراکز تنفسي اثر کرده و باعث خفگي صيد مي‌شود.

آيا ميدانستي که بيشتر سردردهاي معمولي از کم نوشيدن آب ميباشد.

آيا ميدانستي که ايرانها روزانه بطور متوسط حتي نصف استکان هم شير نــــــميخورند.

آيا ميدانستي که شواهد نشان داده است که انسان از هفتاد هزار سال پيش لباس بر تن ميکرده است.

آيا ميدانستي که انسانهاي امروزي بطور متوسط شش سال از عمرش را تلويزيون نگاه ميکند و شش سالش را هم صرف غذا خوردن ميکنيم و يک سومش را هم ميخوابد.

آيا ميدانستي که نامهاي قديمي ترکيه ، روم شرقي و عثماني بوده است.

آيا ميدانستي که دود سيگار موجود در محيط بيشتر از مصرف مواد قندي در پوسيدگي دندانهاي کودکان نقش دارد.

آيا ميدانستي که پروانه ها، چشم هاي مرکب دارند که تعداد آنها گاهي به هجده هزار مي رسد.

آيا ميدانستي که بي رحم ترين حشره دنيــا حشره دعا خوان ماده است.هنگامي که حشـــره ماده از همسرش باردار مي شود، به آن نيش مي زند و همسر نيمه جان پس از جفتگيري غذاي لذيـذي براي حشــــــــره ماده مي شود.

آيا ميدانستي که ما حتي در روزهاي ابري هم در معرض اشعه بنفش خورشيد مي باشيم ، بين هفتاد تا هشتاد درصد از اين نور ميتواند به راحتي از ابرها ردّ شوند.

آيا ميدانستي که يک نوع پشه وجود دارد که در ثاتيه هزار بار بال ميزند.

آيا ميدانستي که نمک از پنج هزار سال پيش در سفره ما انسانها بوده است.

آيا ميدانستي که خطر بيماري قلبي و سرطان ريه در افراد غير سيگاري كه در خانه در معرض دود سيگار اطرافيانشان هستند، بيست و پنج درصد بيشتراز ديگران است.

آيا ميدانستي که ستارگان آبي داغتر از خورشيد و قرمز ها سردتر از آن هستند.

آيا ميدانستي که استرس تا 5 برابر سيستم ايميني بدن را پايين ميآورد.

آيا ميدانستيي که پيشاني انسان مرکز دماي انسان است يعني اگر شما دماي پيشانيتان را تغيير دهيد دماي بدنتان هم به همان انداره تغيير ميکند اين يکي از دلايلي است که وقتي ما مي خواهيم ببينيم که آيا تب داريم يا نه دستمان را روي آن ميگذاريم.

آيا ميدانستي که اگر روند شيوع سرطان درهمين حد بماند حدود سي و پنج درصد احتمال دارد كه شمادر طول زندگي تان به يكي از انواع سرطان مبتلا شويد.

آيا ميدانستي که قويترين نيروهاي دنيا بترتيب عبارتند از : نيروي هسته اي ، الكترو مغناطيس و نيروي جاذبه.

آيا مي دانستي که تمام ميدانستي ها در اين متن به اشتباه سر هم تايپ شده است .